ماده (شطن ) به معناى دور شدن است . در لغت آمده است : (شطن عنه : اى بعد). بنابراين (شيطان ) به معناى دور شده از خير است . در مجمع البيان مى فرمايد: (الشيطان : العبيد من الخير) ظاهرا لفظ (شيطان ) و صف است نه اسم خاص ابليس و به علت دورى از رحمت خدا، بر او كلمه شيطان اطلاق شده است .
اين واژه بر انسانها نيز به - به علت بد كار و دور از رحمت بودنشان - اطلاق شده است . در قرآن كريم درباره ئ منافقين آمده است : (( و اذا لقو الذين امنوا قالوا امنا و اذا خلوا الى شياطينهم قالوا انا معكم انما معكم انما نحن مستهزون )) (333)
يعنى : (و چون (منافقين ) اهل ايمان را ملاقات كنند، گويند: ايمان آورده ايم . و چون با شياطين و رفقاى خود خلوت كنند، گويند: ما با شما هستيم ما مسلمانان را مسخره كرديم !)
و نيز در آيه شريفه ذيل ، ظاهرا مراد انسانهاى بد كار مى باشند: (( و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان ولكن الشياطين كفروا يعلمون الناس ))
يعنى : (يهود پيروى كردند از آنچه آدمهاى شيطان بر حكومت سليمان مى خواندند (و مى كفتند: سليمان در اثر سحر و جادو به اين حكومت گسترده رسيده است ) و حال آنكه سليمان ، جادوگر نبود و كافر نشده بود بلكه آدمهاى شيطان كافر شده بودند كه به مردم سحرو جادو را تعليم مى دادند).
و در آيه شريفه ذيل ، انس و جن ، هر دو را شامل است چنانكه مى فرمايد:
(( و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شياطين الانس و الجن يوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غرورا )) (334)
و به احتمال قوى مراد از شياطين آيه 121 از سوره انعام كه مى فرمايد: (( و ان الشياطين الى اوليائهم ليجادلوكم )) نيز، منظور انسانهاى بد كار هستند. ولى ظاهراواژه (شيطان ) به صيغه مفرد در قرآن كريم بر غير ابليس اطلاق نشده است .
در قرآن مجيد، از هفتاد مورد كه به صورت مفرد آمده است ، ظهور هيچ يك در غير شيطان معروف نيست . مشروح مطلب درباره شيطان و شياطين . در قاموس قرآن واژه (شطن ) ملاحظه فرماييد.
نام كتاب : نگاهى به قرآن
نظرات شما عزیزان: